نقد فیلم | رباخواری یهودیان با مدیچیها پررنگ میشود
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، رنسانس به موجی اطلاق میشود که از اواخر سده پانزدهم میلادی دربارهای کوچک اشرافیت تجاری جنوب ایتالیا را فراگرفت و زادگاه آن را دربار لورنتسو مدیچی (1492-1449) حکمران ثروتمند فلورانس بود. در قسمت دوم و پایانی این یادداشت سعی داریم تا گوشهای آنچه در تاریخ نفوذ اقتصادی مطرح میشود را مورد بررسی قرار دهیم.
ستیز خاندان مدیچی و الیگارشی زرسالار فلورانس با پاپ جلوهای از ستیز عام حکمرانان «سکولار» و غیر دینی با حاکمیت کلیسا بود که شاخص تاریخ سیاسی اروپا در تمامی سده پانزدهم است.[1] مهمترین مفهوم این سریال و زیست واقعی خاندان مدیچی بر محوریت سکولاریسم میچرخد. اگر بنا باشد آن را در دنیای قصه بررسی کنیم ما با سه نوع تضاد و برخورد با دین مواجه هستیم. هرچند کشش و تناقضات جدی خاندان مدیچی با دین در این سریال به وضوح دیده نمیشود ولی بایستی به این نکته توجه داشت.
تصویری از مقبره خاندان مدیچی که تاریخ به یادگار مانده است
رباخواری خاندان مدیچی اثبات شده است
در چندجای سریال به صورت ناخودآگاه رباخواری این خاندان یهودی بحث میشود. مراسم خاکسپاری جیوانی مدیچی، هنگامی که رینالدو آلبیتزی برای ادامه جنگ به مجلس اعیان باز میگردد تا شهر لوکا را نجات دهند، اما کازیمو مخالفت میکند. این جاست که آلبیتزی میگوید: کسی در مخالفت از این طرح صحبت میکند که رباخوار است، در حالی که کلیسا این کار را قدغن کرده است.
وقتی همزمان با ساخت کلیسای جامع فلورانس طاعون شهر را میگیرد، آلبینزی از خشم خداوند سخن میگوید و معتقد است که استفاده از پول ربا برای ساخت کلیسا سبب شده است که این اتفاق بیفتد. البته کارگردان سعی میکند تا ربا را توجیه کند و چند جا نیز پاسخ میدهند ولی رباخواری در خاندان یهودی آنقدر شیوع داشته است که نمیتوان آن را پنهان کرد.
نفوذ خاندان یهودی مدیچی در مقام رسمی پاپ
مدیچیها تلاش داشتند تا در مسیحیت نفوذ کنند و از این طریق رباخواری خویش را توجیه نمایند. در قسمت اول کازیمو به لورنتسو میگوید که اگر اینطور شود -به عنوان بانکداران پاپ انتخاب شویم- موفقترین بانکدارهای سراسر اروپا میشویم و در آن وقت است که دیگر کسی جرات نمیکند به ما رباخوار بگوید، نه تا وقتی که پاپ به عنوان مشتری ماست.
باربارا تاکمن مینویسد: شش پاپ مورد بحث، با تقلید از حرص و آز و مکنت شهریاران، بهتر از سرمشقهای خود از آب در نیامدند و چه بسا، به علت موقع و مقام والاتر، بدتر از آنها هم شدند. هر شش تن که یک نفر از خاندان بورجا و دو کس از خاندان مدیچی در میانشان بودند، همچون سگهای تازی بوی شکار شنیده و در پی سود و غنائم حکومتی سر از پا نمیشناختند و میکوشیدند آن چنان ثروتی برای خاندان خود فراهم کنند که بعد از خودشان نیز برجا نماند.[2]
این جمله تاکمن خلاصهای از روحیات خاندان مدیچی است که در فیلم دیده نمیشود، کارگردان چهره معصومی از کازیمو مدیچی عامل قدرتمند شدن این خاندان نشان میدهد، در حالی که نفوذ در مسیحیت هم با ترفند جنسی کازیمو بود.
پزشک مخصوص پاپ یهودی بود
این ورود آنقدر بی حاشیه نبود کلمنت هفتم (1523-1524) از خاندان مدیچی بیش از اسلاف خود با یهودیان رابطه دوستانه داشت تا بدانجا که به هواداری از یهودیان شهرت یافت. در زمان او بود که دیوید روبنی و سولومون مولخو ظهور کردند. پاپ با آنان رابطه نزدیک و دوستانه برقرار نمود. پاپ جولیوس سوم (1550-1553) از خاندان مدیچی نیز با یهودیان رابطه شخصی دوستانه داشت و پزشک مخصوص او به نام آماتوس لوسیتانوس یهودی بود.[3]
نفوذ در دربار کلیسا به قدری برای خاندان مدیچی پر حاشیه و درگیری بود که درگیریهای زیادی میان آنها و دستگاه کلیسا ثبت شده است. مثلاً جنگهای خاندان مدیچی علیه دستگاه کلیسا که در اوایل سده شانزدهم به سلطه این خاندان بر کلیسای رم انجامید، تنها یک نمونه متأخر است و اشتباه است اگر رنسانس مبدأ نظری این فرآیند تلقی شود. رنسانس مولود و معلول این فرآیند بود، پیشینه این ستیز بسیار دیرتر است.[4]
چه کسی قدرتمندتراست؛ مدیچی یا کلیسا؟
یا در بخش دیگری درگیری به اعدام یک اسقف اعظم میانجامد. رسواترین عمل پاپ دخالت در توطئه خانواده پاتسی برای قتل برادران مدیچی و احتمالاً برانگیختن توطئه بود. پاپ از طریق نسبت و بندهای پیچیده خانوادگی با پاتسیها متحد بود، با وجود این توطئه را تصویب کرد یا حتی در آن شرکت جست ... شدت انتقام جویی مدیچیها از پاتسیها – از جمله دار زدن یک اسقف اعظم با وجود مصونیت روحانیاش- پاپ را چنان سر خشم آورد که لورنتسو مدیچی[5] و تمام فلورانس را تکفیر کرد.[6] یا جیوانی مدیچی پدر کازیمو این چنین نوشت که فرزندم خداوند دم و دستگاه کلیسا را به ما ارزانی داشت تا لذتش را ببریم.[7]
نفوذ فرهنگی مدیچی، کار دوم این خاندان
کازیمو مدیچی به طراحی، معماری و به طور کلی هنر علاقه بی حد و مرز داشت. ارتباط او با دوناتلو، اهمیت به سقف کلیسای جامع فلورانس بخشی از تلاش کازیمو در حوزه هنری بود، همچنین لورنتسو مدیچی گروهی از نویسندگان را در پیرامون خود گردآورد و به خرید نسخ خطی کهن یونانی-رومی که در صومعههای مسیحی وجود داشت، پرداخت و کتابخانهای تدارک دید شامل 1093 جلد کتاب که 460 جلد آن به زبان یونانی بود. این کتابخانه پشتوانه فکری رنسانس به شمار میرود.[8]
تصاویر نقاشی برهنه در فضای کاخ محل سکونت خاندان مدیچی، مجسمههای برهنهای که دوناتلو درست میکرد و در دیالوگی به کازیمو میگفت: ما تصویری از زیبایی خداوند هستیم، پس چیزی نیست مگر نگارش زیبایی خداوند. مجسمه داود که به صورت یک فرد همجنسگرا ساخته شده بود و فضای برهنه که بیشتر دهن کجی به کلیسا میکرد.
این اولین بار بود که مجسمه داود علیه السلام را اینچنین رنگ و لعاب همجنسگرایانه میدادند و مجسمه برهنه انبیا را در سطح شهر و ساختمانها به نمایش در میآوردند. سرآغاز برنامهریزی این اتفاق با کازیمو بود.
در تاریخ هست که یک هزار هنرمند مسیر او را با طاقهای قوسی، محرابها، پیکرهها، تاجهای گل، گویهای فلزی که شراب از انها فواره میزد، به شکل علامت دکانهای سمساری و نماد خانواده مدیچی آراستند. دستههای ملتزم رکاب پاپ – اسقفها، اشراف، سفیران، رجال خارجی، کاردینالها و همراهانشان – همه غرق لباسهای فاخر و گرانبهای کم نظیر بودند.[9]
کارگردان چه چیزی را از تاریخ حذف کرد
درباب مفاهیمی که جا داشت در این فیلم بدان پرداخت، نوع نفوذ خاندان مدیچی در مجلس سینیورا یا در شهری مانند ونیز که توانسته بود برای خود لابیهای قدرتمندی را درست کند و هر کسی هوس زمین زدن این خاندان را نداشته باشد، کما اینکه بلایی سنگینی بر سر آلبیتزی توسط مدیچیها آورده شد، اما کارگردان به خاطر نمایش آرامش و صلحدوستی مدیچی آنها را نیاورد.
خشونت طلبی کازیمو مدیچی در لوای چهره معصوم او به حاشیه رفته است و شاید مل گیبسون را نیاز داشت تا در بعضی سکانسها به یاری کارگردان بیاید و حجم گسترده خشونتی که مدیچیها در مقابل دشمنان خود داشتند را به تصویر میکشید.
گفته شده است که ماکیاول کتاب شهریار خود رابر اساس سفارشی که از سوی خاندان مدیچی گرفته بود، نوشت.
رباخواری علنی خاندان مدیچی یکی دیگر از مطالبی است که کارگردان صریح و روشن نپرداخته است، حتی در بعضی موارد به دفاع از این خانواده پرداخته است. تاریخ به خصوص در کتابهای زرسالاران یهودی عبدالله شهبازی به خوبی نفوذ اقتصادی، سییاسی و فرهنگی این خاندان اشرافیتزده را در تاریخ روشن میگوید.
درباره نفوذ و حضور در پشتیبانی جنگها فقط دو سکانس کوتاه به نمایش گذاشته است و نسبت به آن پرداختی صورت نگرفته است. در این سریال دو جنگ را نشان میدهد که اولی با ورود کازیمو مدیچی به ماجرا تمام میشود و دومی با پرداخت هزینه و دخالت در آن جنگ قوام بیشتری به کلیسا میرسد تا جایی که فرمانده اصلی میدان جنگ برای کلیسا تنها حرفش این است که اگر بنا باشد، به عنوان فرمانده باشد، کلیسا درباره فعالیتهای سکولاریستی او نیز نباید دخالتی داشته باشد.
بایستی به این نکته توجه داشت که شروع جنگهای سی ساله مذهبی در تاریخ مسیحیت که میان پروتستانها و کاتولیکها رخ داد از طریق ملکه فرانسه آغاز شد و او یکی از اعضای خاندان مدیچی بود. به واقع صحنههای بسیاری از تاریخ و خشونتهای یهودیان علیه مسیحیت مغفول مانده شد. /882/ی703/س
مهدی کمالی
[1] زرسالاران یهودی و پارسی، عبدالله شهبازی، ج1، ص 267
[2] تاریخ بی خردی، باربارا تاکمن، ص 84
[3] زرسالاران یهودی و پارسی، عبدالله شهبازی، ص 60
[4] همان، ص 138
[5] نوه کازیمو شخصیت اول فیلم مدیچی و فرزند پیرو
[6] تاریخ بی خردی، باربارا تاکمن، ص 120
[7] همان ص 150
[8] تاریخ تمدن، رنسانس، ویل دورانت، ص 137
[9] تاریخ بی خردی، باربارا تاکمن، ص 151